نشسته بود، زدم روی شونش گفتم تنهاییبدنگذره ؟!نباش تنها، یهو دیدی شصت سالت شده هنوز نشستی اینجاهاخیلی زود میگذره، نمی فهمی اصلا...زمانو میگم که عمرمون قاطیش شده...گفت: حرفای بزرگونه میزنی بچه،تنهایی دو, ...ادامه مطلب
خدایا آغوشت را به من می دهی؟ برای گفتن چیزی ندارم اما برای شنفتن حرفهای تو گوش بسیار.... می شود من بغض کنم تو بگویی:مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی می شود من بگویم خدایا؟ تو بگویی :جان دل می شود بیاید؟؟؟ , ...ادامه مطلب
*دستت را میگیرمو میبرمت به دور دست هاکه در دسترس هیچ دستی نباشیمجز دست ِ من و تو...**جواب سوالم توباشی اگر زدنیا ندارم سوالی دیگر که من پاسخی چون تو میخواستممبادا ارزویم از ین بیشتر.*Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
کاش میشد جای خواب و بیداری عوض بشودمثلا تو همیشه کنارم قدم میزدیو فقط گاهی برای رفع خستگیکمی بیدار می شدیم.. . + نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ساعت 10:20 توسط HamidReza ♥ Fereshteh | , ...ادامه مطلب
تقصیر تو نیستـــــ هر چه هست زیرِ سرِ پاییز استـــــ که به نسیمی عقل را می رباید تا دل، بی اگر و امایی تنگ تو شود... + نوشته شده در دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۶ساعت 15:3  توسط HamidReza ♥ Fereshteh | , ...ادامه مطلب
هوای عاشقی با تو مثل بهار های گیلان غیر قابل پیش بینی است ؛گاه ابری استگاه بارانی و گاه طوفانی انقدر نوسان دارد...که با آفتابی شدن آسمان باید ذوق کرد! درست مثل لبخند های کمیابِ توبعد از چند روز دلگیری...!. + نوشته شده در پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶ساعت 19:51  توسط HamidReza ♥ Fereshteh | ,هوای ...ادامه مطلب
تنها در خلوت اتاقبا هر چیزی می شود حرف زدبا میزبا گل های شمعدانیبا هرچه که هست...اما من دیوانه ام !میان این همه هستبا تو حرف می زنم که نیستی..... (دلم یک جای دنج میخواهدبدون هیچ رقیبیبدون هیچ مزاحمی) + نوشته شده در یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶ساعت 6:55 توسط HamidReza ♥ Fereshteh | ,تنهاییام ...ادامه مطلب
تـو كه يكـ گوشه ى چشمتغـمِ عـالـم بِبـَرد حيف باشد كه تـو باشى ومـرا غـم بِبـَرد ... + نوشته شده در دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ساعت 22:29 توسط HamidReza ♥ Fereshteh | ,دوای,درد ...ادامه مطلب
️چه عاشقانه ای خواهد شدوقتی نگاه در نگاه تونفس در نفس های تودر آغوشی پر از عطر تن توآرام بگویم " دوستت دارم " ..❣ + نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ساعت 18:9 توسط HamidReza ♥ Fereshteh | ,عاشقانهای,ناااب ...ادامه مطلب
دلم میخواهد بِنشینی روبرویم و من محوِ چشمانت شومنمیدانی غرق شدن در نگاهت چه با این دل بیقرار میکندتو لبخند بزنی و من درد هایم را فراموش کنم بودنت را دست کم نگیر جانمآخر تو که جای من نیستی نمیدانی " تو " برای من یعنی خود واژه ی آرامشبودنت همه ی آن چیزی ست که من از زندگی میخواهم ... , ...ادامه مطلب
خواب بودم!.. آمد، مرا دید! نفس عمیقی کشید و مهربان نگاهم کرد و... آرام رفت خواب بودم، آمد برایم شعر دوستت دارم خواند بوسید مرا... آرام رفت. خواب بودم... آری این ها بسی خیال بود در خواب و بس. , ...ادامه مطلب
هوا را هر چقدر نفس بکشــــــــــــــی باز هم برای کشیدنــــــــــش، بال بال میزنــــــی... مثل تــــــــــــــو... که هرچقدر هم که باشی، باز باید باشی میفهمی که چه می گویــــــــــم؟ بودنت خیلی مهم استـــــــــــ. , ...ادامه مطلب
چشم به راه آسمانم.. اولین برفی که مرا، به آغوشت نزدیک تر می کند... ,تو را من چشم در راهم,تو را من چشم در راهم همه هنگام,تو را من چشم در راهم شباهنگام که میگیرند ...ادامه مطلب
خورشیـــــــد لبهای زمین را می بوسد "صبح" زاده می شود و من هنـــــوز در انتظار بوسه های تـــــــو تمام روزهایم را آبستن خیالت می کنم , ...ادامه مطلب
ناز کنی نظر کنی، قهر کنی ستم کنی گر که جفا گر که وفا، از تو حذر نميشود داغ که دارد اين دلم، داغ تو و خیال تو " بی همگان به سر شود، بی تو به سر نميشود" . "مولانا" , ...ادامه مطلب