چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی منِ شیدا چه بگویم؟ که تو هم اینُ هم آنی بهکهگویمکه دل از آتش هجر تو بسوخت؟! شدهای قاتلِ دل! حیف ندانی که ندانی . همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی چه نویسم که قلم شرم کند از دلِ ریشم بنویسم ولی افسوس نخوانی که نخوانی . به گمانم شدهای کافر و تِرسا شدهای کآیتی از دلِ شیدای مسلمان تو نخوانی بشنو "شب بخیر" از منِ درویش و برو که اگر هم تو بمانی غمِ ما را نتوانی! .
دنياي عشقولانه فرشته ...
ما را در سایت دنياي عشقولانه فرشته دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ih-fereshtehe بازدید : 211 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 9:28