یه دنیا دل گیر

ساخت وبلاگ

شاید روزای بدی داشتیم

اما قطعا روزاها و لحظه های خوبمون بیشتر بوده

در کل خوشا به اون روزایی که راه برای جبران بود و میتونستی روزت رو دگرگون کنی 

من نمیدونستم بقیه چطور ابراز عشق و ابراز احساست میکردن اما من

هرجور که دل و قلبم میگفت میرفتم جلو. اصلا برام مهم نبود زشت و خوشکلش، فقط یه هدف مهم داشتم

طرف رابطمو همیشه تو بهترین حالت ببینم  خوشحالش کنم ب هر روشی. دیگه نمیدونستم یا بهتر بلد نبودم

شاید درکش برای خیلیا سخت باشه شایدم خیلیا تک تک این حس و لحظه ها رو تجربه کردن و میفهمن ، اما من با دیدنش دلم ضعف میرفت

تا اون لحظه ای که پیشم بود نمیخواستم ثانیه ای ازش دور بشم  گاهی ساعت ها یجا منتظرش میموندم

فقط میخواستم ثابت کنم شاید خیلی چیزا نداشته باشم اما دلی دارم ب اندازه صد تا دل عاشقته و دوستت داره ...

گاهی بهش سخت میگرفتم ، گاهی دلش و میزدم ، اما

ترس از دست دادنش ، لعنتی همیشه همراهم بود ، این ترس از دست دادنش ، باعث میشد همیشه با اینکه پیشم بود غصه روزای نداشتنش و بخورم ...

نمیدونم با اینکه این ترس به واقعیت تبدیل شد اما  این حس دوست داشتن و این روزنه نور ته دل من چیه ... نمیفهمم.

دنياي عشقولانه فرشته ...
ما را در سایت دنياي عشقولانه فرشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ih-fereshtehe بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:55