به یاد سپردن

ساخت وبلاگ

بهش گفتم:

می ترســـــم!

می ترسم یه روزی بیاد که حضورت را احساس نکنم

گفت: من که جایی نمی رم... همیشه هستم

چشماش هیچ وقت دروغ گوهای خوبی نبودند 

بهشون خیره شدم و گفتم: بودن داریم تا بودن.

می شه کیلومترها از هم دور بود،

می شه روزها و ماه ها همدیگه رو ندید،

اما به یاد هم بود و به اندازه هزار سال از هم خاطره داشت

من می ترسم... می ترسم این روزها یادمون بره

سکوت کرد

دستش رو گرفتم و گفتم: بیا یه قولی بهم بدیم

قول بده با من یا بی من،

هرجای دنیــــا که نفس می کشی،

من رو از یاد نبری، من فوبیای فراموش شدن دارم

 

دنياي عشقولانه فرشته ...
ما را در سایت دنياي عشقولانه فرشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ih-fereshtehe بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 ساعت: 15:40